دست‌ها از بدن من کوتاه!(مارش پتیاره‌ها)+عکس

«مارش پتیاره‌ها» جنبش‌های اعتراضی دهه شصت و هفتاد علیه تبعیض جنسی را به یاد می آورد. شاید هم دورتر، به آن زمانی که «کلارا زتکین» صد سال پیش از جنبش زنان انتظار داشت، جنبشی که حق شرکت در انتخابات، حق برابری با مردان و حق کار را طلب می کرد، جنبشی که بعدها زنان با شعار «شکم من مال خودم است» به خیابان‌ها آمدند تا از حق سقط‌جنین برخوردار گردند.

شهرزادنیوز: بدنم به من تعلق دارد، من یک پتیاره‌ام، آدمی بی‌بندوبار، جلف، یک فاحشه یا هرچه که می خواهی فکر کن، اما بدن من مال من است، آن‌چه که خود دوست داشته باشم، با آن می کنم و هرگونه که خود بخواهم آن را می آرایم. آن لباسی را می پوشم که خود اراده کنم. آزادی پوشش من به خودم مربوط است، به هیچ‌کس ربطی ندارد.

شعار «من یک پتیاره‌ام» از سوم ماه آوریل امسال بر زبان‌ها جاری شد. در این روز پلیسی در کانادا خطاب به دانشجویانِ زنِ دانشگاه تورنتو گفت: «مثل پتیاره‌ها لباس نپوشید تا متجاوزان جنسی را تحریک کنید.» در اعتراض به این سخنان، دختران دانشجو به خیابان‌ها ریختند و علیه تبعیض و تجاوزات جنسی شعار دادند. این تظاهرات نام Slutwalk (مارش پتیاره‌ها) بر خود نهاد. Slut انگلیسی چیزی مترادف با پتیاره،، سلیطه، هرزه، جلف و یا بی‌بندوبار در زبان فارسی است.

«مارش پتیاره‌ها» مرکب از زنان، مردان و همجنسگرایان در دیگر شهرهای کانادا به راه افتاد. آنان می خواستند اعلام دارند که در جامعه‌ای آزاد هرکس آزاد است آن‌سان بپوشد و یا خود را بیاراید که دوست می دارد. نباید هم‌چون پلیس کانادا قربانی را مجرم شناخت و بدین‌وسیله افکار عمومی را گمراه نمود.

اگرچه پلیس کانادا رسماً از گفتار خویش معذرت خواست، اما «مارش پتیاره‌ها» در اندکی زمانی به شهرهای کشورهای دیگر سرایت کرد: اتاوا، ونکور، میامی، ملبورن، آمستردام، استکهلم، لندن، پاریس، سنت پائولو، برلین، فرانکفورت، مونیخ، هامبورگ و… تظاهراتِ اعتراضی هم‌چنان ادامه دارد.

آن‌چه در سوم آوریل از زبان آن پلیس کانادایی شنیده شد، ملکه ذهن بسیاری از مردان در جهان است. «خوب بپوش تا کسی را تحریک نکنی که به تو تجاوز کند.» این حرف در واقع حمایت از متجاوزان است که در این بینش در شمار قربانیان هستند.

در Slutwalk شرکت‌کنندگان خود را پتیاره می نامند تا عمق رفتار و تفکر نژادپرستانه و تبعیض‌گرانه جامعه را نشان دهند. آنان لباس‌های گوناگون و عجیب و غریب بر تن می کنند و یا اصلاً نیمه‌لخت در تظاهرات شرکت می کنند، سر و صورت به اعتراض دگرگون می آرایند و می کوشند از یک اعتراض جنسی و جنسیتی به اعتراضی سیاسی فرارویند، زیرا معتقدند که حکومت‌ها خود به شکلی ناپیدا در این نوع از بینش و ترویج آن مشارکت دارند. پتیاره واژه‌ای است که در مورد زنان به کار گرفته می شود. به مرد پتیاره نمی گویند. پتیاره احمق نیز محسوب می شود.

در تظاهرات سراسری هفته گذشته (13 آگوست) در چندین شهر آلمان، بسیاری از مردم نظاره‌گر در نخستین نگاه به «مارش پتیاره‌ها» تعجب می کردند از این‌که؛ این‌همه پتیاره در این کشور وجود دارند. شرکت‌کنندگان اما با روشنگری خویش، آنان را به جمع خویش فرا می خواندند:

«من اینجا حضور دارم تا بگویم که دیگر حالم به‌هم می خورد از این‌که احمق‌هایی هنوز مرا پتیاره می نامند چون لباسی بر تن کرده‌ام که دوست می دارم. این بدن من است. همه‌جای آن به من تعلق دارد.»

«به من می گویند پتیاره چون دامنی کوتاه پوشیده‌ام و برجستگی پستانهایم از زیر تی‌شرت به چشم می خورد.»

«من چرا باید پاسخگوی عقده‌های جنسی مردان باشم. اگر آنان از دیدن اعضایی از بدن من تحریک می شوند، مشکل از خودشان است نه من.»

«مارش پتیاره‌ها» جنبش‌های اعتراضی دهه شصت و هفتاد علیه تبعیض جنسی را به یاد می آورد. شاید هم دورتر، به آن زمانی که «کلارا زتکین» صد سال پیش از جنبش زنان انتظار داشت، جنبشی که حق شرکت در انتخابات، حق برابری با مردان و حق کار را طلب می کرد، جنبشی که بعدها زنان با شعار «شکم من مال خودم است» به خیابان‌ها آمدند تا از حق سقط‌جنین برخوردار گردند. انگار هنوز زود است خیابان‌ها را ترک گفتن. تبعیض‌ها پایانی ندارند، سخت‌جانی می کنند و به رنگی دیگر در می آیند. نه، نباید خیابان‌ها را ترک گفت، مبارزه هنوز در پیش است.

طی سه دهه گذشته که زنان به شکلی گسترده به عرصه اجتماع گام نهادند، بسیار موفق بوده‌اند، اما خوش‌خیالی‌ست که فکر کنیم تفکر مردسالار چنین آسان از جامعه رخت بر می بندد. هنوز در جوامع آزاد غرب با این‌که برابری زن و مرد شکلی حقوقی دارد و امری پذیرفته شده و جاری است، زنان کمتر از مردان از شانس برابر در کار برخوردارند. مردان با مهارتی بی‌نظیر سر زنان را با خانه و خانواده و مُد مشغول می دارند تا تمامی پست‌های کلیدی جامعه را در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دست داشته باشند.

«مارش پتیاره‌ها» را نباید به حق تملک بر بدن، و علیه خشونت جنسی خلاصه کرد. تبعیض جنسی چیزی فراتر از همه این‌هاست. زن را به لحظه‌های اروتیک محدود کردن و برهنه بر صفحات مجلات کشاندن، شگردی مردانه است که باید سوی نهان آن آشکار گردد. در پسِ واژه‌هایی هم‌چون قلب مادر، معشوقه و همسر، زیبایی و مُد و اروتیسم، تبلیغات مردمحورانه و خواست‌های «بازار» نهفته است. «مارش پتیاره‌ها» علیه استفاده ابزاری از زن نیز هست؛ علیه زندگی مصرفی.

مسئول تظاهرات شهر برلین می گوید: «می بینم یک چیزی اینجا در این جامعه درست نیست. چرا باید زن همیشه به سوژه جنسی بدل شود و به عنوان ابزار از او استفاده گردد.»

آیا «ماچوئیسم» دارد شکلی مدرن به خود می‌گیرد؟ جنبش زنان با سال‌ها مبارزه آن را طرد کرده بود. زنان نمی خواستند همیشه با سبد خرید، جارو به دست، و یا در کنار اجاق آشپزخانه و میز اطوکشی دیده شوند. حال انگار همان تصویرها این‌بار به شکلی دیگر، با تصویر زنانی لخت در مجلات راه یافته‌اند. متأسفانه تفکر مردسالارانه هنوز کارآیی دارد. این تفکر می خواهد زنان فعال گردند. زنان فعال هستند، اما انگار باز در خدمتِ مردان. «مارش پتیاره‌ها» به این امر اعتراض دارد.

«مارش پتیاره‌ها» می کوشد جنبشی از زنان را در شکلی نوین از اعتراضات سازمان دهد، چیزی ضرورت آن احساس می شود. باید علیه دیکتاتوری میل جنسی که در خدمت مردان است، کوشید. این‌بار نه تنها شکل جنبش دگرگون شده، حضور شرکت‌کنندگان نیز در آن متنوع است: زنان را این‌بار عده زیادی از مردان و به همراه آنان همجنسگرایان هم‌یار و همراه هستند.

شاید نام «مارش پتیاره‌ها» خوشآیند بسیار کسان نباشد و کسانی فکر کنند این عنوان نمی تواند بیانگر خواست‌هایی گسترده‌تر در مبارزه به راه عدم تبیعض جنسی باشد، اما به هر حال، هرچه باشد، آغازی‌ست خوش که باید ادامه یابد. در این راه شاید به اشکال و نام‌هایی دیگر فراروید. مبارزه نه تنها برای آزادی پوشش و آرایش و یا حق مالکیت هر کس بر بدن خویش، بل‌که فراتر و عمومی‌تر از آن‌ها است، و مهم همین است. «دست‌ها از بدن من کوتاه » آغاز است.

دربارهٔ seyedezatollahrashmi

فعال سیاسی بر علیه جمهوری اسلامی خونخوار

Posted on آگوست 26, 2011, in Uncategorized. Bookmark the permalink. 13 دیدگاه.

  1. خیلی مسخره اس

  2. با سپاس مقاله جذابی بود امیدوارم با کلید واژه ها بتوانم به زبان غیر فارسی هم در مورد آن مطلب پیدا کنم.

  3. sogol mehraban***(از تهران)

    khak bar saret.hala fahmidam hadafet chie kesafat

  4. زن ازلحاظ بدن،احساسات وتفكركاملا با مرد متفاوت است.پس مي توان گفت:جايگاه اجتماعي واقتصادي اش نيز بامردمتفاوت باشد.البته ارزش انساني هردو برابرنداما اين برابري به معناي اين نيست كه هردوجنس درتمام عرصه هابايد حضوريكسان داشته باشند.حمالي وكارودرآمدمتناسب روحيه وجسم مرداست وآشپزي وارتباط باكودك متناسب ظرافت وعاطفه ي زن. واقعيت اين كه زن هرچه لخت تربشه تحريك كننده تره واوج اين تحريك به اتاق خواب ميرسه.اين منطقي نيست كه ماپوشش متناسب بااتاق خواب رابه عرصه ي عمومي ببريم هرچندكه مردان نيز موظفندخودرانگه دارندواحترام به نفس وشخصيت خودرامراعات كنند.اينكه هرچيزي وهركسي سرجاي خودش باشه به معناي تبعيض نيست كه هيچ بلكه عين عدالت است اماهمه آزادندكه سرجاي خودنباشندواحترام به شخصيت خودرارعايت نكنند.مانندهمين خانم هاي لختي…

  5. مسخره درس گرفتن استاد از شاگرده که ما ایرانیها هزار و چهارصد سال
    از عربهای بیابان گرد انتظار داریم .روز به روز هم بد تر میشه!

  6. دوست گرامی؛ واژه ی پتیاره به معنی دیو و دیوانه است. منظور شما از کار برد اگر به معنای روسپی میباشد ، بجاست که به نادرست بکار نبریم.

  7. کسی که میگه مسخره است نمی خواد بفهمه که حرف این آدما چیه هنوز تو کلیشه مونده و زورکی هنوز میخواد بمونه والا در این دیدگاه هیج مسخرگی وجود نداره

  8. نمی دونم چرا «روشنفکران» ایرانی از هر چی بی بند و باری و هرزگیه باید حمایت کنند!

  9. ای کاش من هم اونجا بودم و شرکت می کردم.ما زنان ایرانی از بیشتر از اونا دلمون پره.از اینجا حمایتم رو اعلام می کنم.

  10. یک کشور وقتی آزاده که افراد اون آزاد باشند و یک فرد وقتی ازاده که اختیار تن و بدنشو داشته باشه به ایمد آنروز در ایران

  11. عریان شدن نشانه آزادی نیست.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: