بایگانی روزانه: سپتامبر 17, 2011
از ارتش 20 میلیونی برای فتح کربلا تا ارتش 10 میلیونی بسیجیان برای فتح اینترنت
ایران قصد دارد با بسیج 10 میلیون بسیجی و ایجاد 10 میلیون وبلاگ ، فضای اینترنت را با ایجاد شبکه های «خودی» به تصرف در آورد. این چکیده گفته های غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیر عامل کشور است که در گفتگو با بخش تکنیک خبرگزاری فارس اعلام کرده است. او افزوده است که گسترش فضای های «خودی» موثرترین راه کار برای «مقابله با جنگ نرم» است.
به این ترتیب از 10 میلیون بسیجی خواسته شده است تا دست به کار وبلاگ نویسی شوند و 10 میلیون وبلاگ راه بیاندازند.
در سال های اولیه انقلاب، خمینی ایده راه اندازی ارتش 20 میلیونی برای فتح کربلا را عنوان کرد. 30 سال بعد از آن فراخوان، ارتش 10 میلیونی بسیجیان برای «فتح اینترنت» فراخوانده شده است.
شهرزاد نیوز:
نفت شمال را بردند نوبت به گاز شمال رسید!
ج. اسلامی دلش به ناوگان دریائی سپاه خوش است
شورای اتحادیه اروپا با برای احداث خط لوله گاز در دریای خزر بزودی با دو جمهوری ترکمنستان و آذربایجان وارد مذاکره خواهد شد. این تصمیم در شورای اتحادیه اروپا گرفته شد. اعضای این اتحادیه پیشتر نیز، با احداث خط لوله نفتی باکو- جیهان و با دور زدن ایران و روسیه نفت حوزهی دریای خزر را به ترکیه انتقال دادند و اکنون با طرح «ترانس خزر» و یا «خط لوله خزر» گاز این منطقه را مستقیم به اروپا انتقال میدهند. این پروژه نیز ماننده پروژه نفت باکو، ایران را دور خواهد زد. یعنی با جمهوری اسلامی مذاکره ای صورت نخواهد گرفت. شرکت فرانسوی توتال یکی از بزرگترین منابع ذخایر گاز را در حوزه دریای خزر- در آبهای جمهوری آذربایجان- کشف کرده است. شرکت توتال اکنون در دو میدان گازی «امید» و «آبشوران» حفاری را آغاز کرده است.
پیک نت – 26 شهریور 1390
” اردوغان” دزد سومی، که زد و برد
اشپیگل آنلاین ـ گزینش و ترجمه رضا نافعی
آخرین اقدام نظامی بزرگ نیروی دریائی ترکیه همان بود که ناو “پیروزی” انجام داد و گذرگاه آبی داردانل را مین گذاری کرد. در پی آن انگلیس و فرانسه، در بهار 1915، آنقدر کشتی از دست دادند که مجبور شدند عملیات دریائی را متوقف سازند و نیروی زمینی اعزام دارند: نتیجه آن شکست فاحش متفقین( انگلستان و فرانسه) در گالیپولی بود.
” نبرد گالیپولییا نبرد چاناققلعه، نام جنگی است که در جنگ جهانی اول بین کشور عثمانی و نیروهای ائتلافی (انگلستان، فرانسه و آنزاکها) در تنگه داردانل در گرفت. این نبرد که بیش از شش ماه طول کشید سرانجام در دسامبر سال ۱۹۱۵ به پایان رسید. در برخی کشورها مانند استرالیا، نیوزلند و ترکیه هر ساله، خاطره این نبرد گرامی داشته میشود.
در سال ۱۹۱۴ نیروهای متفقین، به فکر تصرف تنگه داردانل افتادند، اما با اعلام بی طرفی دولت عثمانی، این حمله صورت نگرفت. اما پس از ورود دولت عثمانی به جنگ، وینستون چرچیل که در آن زمان وزیر دریانوردی انگلستان بود، به نقش کلیدی این منطقه برای تسخیر استانبول اشاره کرد و در نهایت توانست نظر خود را به کابینه و ارتش انگلستان بقبولاند. هدف این نبرد به زانو درآوردن عثمانی و امکان ارتباط نزدیکتر با روسیه بود.
نخستین بار، در نوزدهم فوریه ۱۹۱۵، ناوگان دریائی مشترک انگلستان و فرانسه با محاصره منطقه، به مدت یک ماه نیروهای عثمانی مستقر در دو سوی تنگه را گلوله باران کردند. نبرد ۱۸ مارس، آخرین برگ این حمله بود که نتیجه را در پایان به سود عثمانیها رقم زد. متفقین در این روز تمام نیروی خود را به کار بستند تا کنترل تنگه داردانل را به دست آورند اما با دفاع عثمانیها، دست آخر هفت کشتی آنان در این روز غرق شد که منجر به عقبنشینی این نیروها شد.
متفقین برای جبران این شکست و اعاده حیثیت، تدارک نبرد همه جانبهای را با حضور نیروی دریایی و زمینی دیدند. در ۲۵ آوریل، لشکر هفتاد هزار نفری متفقین، در چاناققلعه پیاده شدند و آنان را ۱۰۹ ناو جنگی و صدها شناور دیگر از دریا حمایت کردند. این نبرد چندین ماه به طول کشید و با دفاع سرسختانه عثمانیها روبرو شد. سرانجام، به دلیل تلفات سنگین، نیروهای متفق در ماه دسامبر آغاز به تخلیه منطقه کردند و کنترل منطقه در دست عثمانی باقی ماند.
برخی منابع مانند [۱] تعداد کشته شدگان این جنگ را نیم میلیون نفر نوشتهاند، اما بر اساس [۲] شمار کشته شدگان و مجروحان روی هم نیم میلیون نفر بودهاست که تقریباً دو طرف به اندازه برابر کشته و زخمی دادهاند. تعداد کشتههای عثمانی و متفقین به ترتیب ۸۶ و ۴۴ هزار نفر بودهاست.زخمی شدگان نیز به ترتیب ۹۷ و ۱۶۴ هزار نفر بودهاند که جمع تلفات (کشته شدگان و زخمیها) به بیش از نیم میلیون نفر میرسد“.
(ویکیپدیا فارسی).
اردوغان، نخست وزیر ترکیه، در این روزها هدیه ای به نیروی دریائی خود اهداء کرد: فقط اعلام این که دومین کشتی امداد برای غزه با کشتی های جنگی اسکورت خواهد شد سبب شده است که ترکیه در جهان اسلام سخت مورد ستایش و احترام قرار گیرد.
اردوغان اهل دل به دریا زدن نیست. او اهل حساب و کتاب است و کارش دقیقا از روی حساب است. دقیق تر از اسرائیلی ها. آمریکا ضعیف شده، کشورهای عربی در جوش و خروشند.
در شرق مدیترانه جهت باد تغییر کرده است و نخست وزیر ترکیه آن را شناخته است. او ترکیه را به مسیر تازه ای هدایت می کند، در حالیکه اسرائیل با توفان دست به گریبان است، اینک اسرائیل می خواهد با یک قطب نمای سیاسی که در گذشته اسرائیل را از مسیر منحرف کرده است، راه به عصرجدید پیدا کند. این کار بجائی نخواهد رسید و زیان آن را مردم اسرائیل باید تحمل کنند.
بی توجه به تناسب
یک سال پیش که نیروهای امنیتی اسرائیل ، در آبهای بین المللی، کشتی مرمره را تسخیر کردند و هشت تن از اتباع ترکیه و یک آمریکائی را کشتند، در واقع دولت اسرائیل همان کاری را کرد که از زمان جنگ شش روزه در 44 سال پیش، کرده است، یعنی : برای به کرسی نشاندن امری که فکر می کند منافع اسرائیل در آنست، بدون در نظر گرفتن تناسب هر ابزاری را که خواسته بکار گرفته است. و این بار هم، مثل اغلب موارد پیشین، ضربه سنگینی به این علائق وارد آورد: مناسبات با ترکیه، که خواه ناخواه ملتهب بود، فعلا تا مدت زیادی به هم خورده است. اسرائیلی ها با یک بی خیالی تصور ناپذیر مناسبات خود را با مهمترین شریک خود در منطقه خراب کردند. آنها در سال 2008 نیزاردوغان را سخت رنجاندند، باین صورت که اولمرت، نخست وزیر اسرائیل در آن زمان ، برای دیدار به آنکارا رفت و با همکار ترک خود در بارۀ همه چیز صحبت کرد جز در بارۀ حمله بزرگ اسرائیل به غزه که اندک زمانی بعد صورت گرفت. رفتار متکی بر اعتماد با دوستان شکل و شمایل دیگری دارد.
وقتی شورش مردم کشورهای عربی در بهار سال جاری آغاز گشت، اسرائیل بدون لحظه ای تامل ، از همان آغاز نشان داد که که ترجیح می دهد باز هم مبارک در راس کار بماند و این چه سیگنال فاجعه آمیزی بود برای مردم کشورهای عربی که در آستانه سرنگون سازی دیکتاتور قرار داشتند!چقدر مدبرانه تر بود اگر اسرائیل موقعیت را درک می کرد و برای آغازی دوباره در روابط اعراب و اسرائیل، دست دوستی بسوی شورشیان دراز می کرد! ولی این کار در صورتی میسر بود که اسرائیل در سالهای پیشین مسئله خود را با فلسطینی ها حل کرده بود، ولی در آنجا هم دولت اسرائیل خرابکاری کرده بود. ایجاد دوکشور در خاک فلسطین، که امروز در سراسر جهان بعنوان یگانه راه حل این مسئله دائمی نگریسته می شود، باز هم در مد نظر قرار ندارد. این سماجت سیاسی اسرائیل یک نوع سماجت پاتولوژیک( بیمار گونه) است. اسرائیل از آینده می ترسد و پاسخ دیگری هم غیر از متوسل شدن به زور ندارد.
غرب به ارزش های خود معتقد نیست
باحتمال بسیار زیاد فلسطینی ها روز 20 سپتامبر، در اجلاس عمومی سازمان ملل تقاضا خواهند کرد برسمیت شناخته شوند. و درخواستی که، در حقیقت همه آن را به حق می دانند، تحت رهبری آمریکا رد خواهد شد. غرب با این کار دوباره ثابت خواهد کرد که خودش به حرف خودش اعتقاد ندارد. و مردان جوان در قاهره و عمان، در غزه و تریپولی، درسی را که باید از این رفتار بگیرند خواهند گرفت…
اسرائیل فرصت چندانی ندارد. تضمین آمریکا اعتبارش را از دست می دهد. آمریکا نه توانست مانع بالا گرفتن دعوا میان ترکیه و اسرائیل گردد و نه جلوی یورش به سفارت اسرائیل در قاهره را بگیرد. دوستان اسرائیل در اروپا هستند. ولی آنها هم نمی توانند به اسرائیل کمک کنند، اگر باهمسایگانش یا حتی با ترکیه، روی به جنگ و ستیز آرد. و دیگر فرقی هم نمی کند که این سیاست ناشی از لجاجت، خودپسندی،خودبزرگ بینی، ناشیگری و یا ترکیبی از همه اینها بوده است.
با تحلیل رفتن قدرت آمریکا اسرائیل چاره ای ندارد جز صلح با فلسطینی ها. در نظام آتی جهان مسئله خاور نزدیک دیگر نقش مهمی بازی نخواهد کرد.چینی ها اعتنائی به اسرائیل ندارند.
http://www.spiegel.de/politik/deutschland/0,1518,786383,00.html