بایگانی روزانه: مارس 22, 2013
همسر تاجزاده خطاب به همسر خامنه ای: چگونه آن چه بر خود نمی پسندید بر دیگران می پسندید؟
فخرالسادات محتشمی پور در آستانه سال نو با انتشار نامه ای خطاب به خانم خجسته، همسر رهبر جمهوری اسلامی به مقایسه برخی شرایط خانواده های زندانیان سیاسی پیش و پس از انقلاب اسلامی پرداخته است.
به گزارش نوروز، همسر مصطفی تاجزاده که نزدیک به سه سال است در شرایط انفرادی نگهداری میشود دراین نامه وجه تشابه خود با همسر رهبر جمهوری اسلامی را در «خانواده زندانی سیاسی بودن» خوانده و به بیان برخی تفاوتها بین برخوردهای صورت گرفته با زندانیان و خانواده های آنها در رژیم گذشته و جمهوری اسلامی پرداخته است.
همسر زندانی خاص جمهوری اسلامی در توضیح برخی از این تفاوتها آورده است:» البته تفاوت ها میان شوی من و شوی شما زیاد است. از آن رو که همسرجان من که او را زندانی خاص جمهوری اسلامی و گاهی زندانی خاص بیت شریف می نامند، در شرایط ویژه و انحصاری قرنطینه و انفرادی و ممنوع الملاقاتی قرار دارد در حالی که همسرجان شما که در جریان مبارزات ضد رژیم بازداشت شده بود، مانند دیگر زندانیان سیاسی آن ایام روزگار میگذراند.»
وی در بخش دیگری از نامه خود با اشاره به این نکته که همسر رهبر جمهوری اسلامی با وجود همراهی با شوهر زندانی خود و کمک به وی از طریق اقداماتی مانند پخش اعلامیهها یا اختفای اسناد هیچ گاه بازداشت و محاکمه و حتی مؤاخذه نشده است می نویسد: «نظیر این اقدامات در حال حاضر برای همسران زندانیان سیاسی اتهامی بس بزرگ و اقدامی مجرمانه محسوب شده مکافات های سنگین به دنبال خواهد داشت. و حتی یاری همسران دربند معاونت در جرم تلقی شده مستوجب عذاب است و از این بالاتر وفاداری به همسر خود جرم بزرگی است که کفاره دارد.»
یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبرالیل والنهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال
سلام سرکار خانم خجسته
سال نو بر شما مبارک و نوروزتان خجسته و میمون باد
نمی دانم چرا چند روزی است که دائم به فکر شما هستم. و از آن جا که با قلم انس و الفتی دیرین دارم، در این آغاز بهار و هم زمان با غزل خوانی بلبل و ترانه سرایی قمریان مست و مخمور هوای بهاری، هوای نوشتن به سرم زده است. دست بر قضا امروز که احوال جناب عالی را در این دائرة المعارف مجازی گویا جست و جو می کردم با مصاحبه ای از شما برخورد کردم که یادم آمد چرا این روزها دائم به فکر شما هستم!
وجه شبهی بین خود و شما یافته ام و آن هم همسر یک زندانی سیاسی بودن است. البته تفاوت ها میان شوی من و شوی شما زیاد است. از آن رو که همسرجان من که او را زندانی خاص جمهوری اسلامی و گاهی زندانی خاص بیت شریف می نامند، در شرایط ویژه و انحصاری قرنطینه و انفرادی و ممنوع الملاقاتی قرار دارد در حالی که همسرجان شما که در جریان مبارزات ضد رژیم بازداشت شده بود، مانند دیگر زندانیان سیاسی آن ایام روزگار میگذراند.
وجه شبهی که میان ماست عبارت است از نحوه زندگی مان به عنوان همسر یک زندانی سیاسی. شما در تعریف خاطرات آن زمان خود در مصاحبه با «مجله محجوبه»گفته اید: «آن زمان دوران مشقتباری بود و امتحان الهی بود و من خودم را برای تمام مشکلات ممکن آماده کرده بودم و هرگز درباره هیچ چیز لب به شکوه نگشودم. یادم میآید که طی اولین ماههای بعد از ازدواجمان، یک روز همسرم از من پرسید: اگر من دستگیر شوم تو چه احساسی خواهی داشت؟ این سوال غیرمنتظرهای بود و من ابتدا خیلی ناراحت و آزردهخاطر شدم، اما ایشان آنقدر درباره درگیری، خطرات و مشکلاتش و وظیفه همه افراد در این رابطه صحبت فرمودند که کاملا مرا قانع کردند. »
البته باید تأکید کنم که همسرجان من هرگز یک مبارز ضد نظام نبود که بخواهد مرا با حوادث و اتفاقاتی که برایش پیش خواهد آمد، آماده کند. اما همیشه به من یادآور می شد که قدرت در ذات خود فسادآور است و هماره برای قدرتمندان تنزّه و وارستگی آرزو می کرد و نگران آن بود که بازگشت استبداد ناشی از قدرت طلبی محض، انحراف از اهداف و آرمان های انقلاب را به دنبال داشته باشد و مرا هشدار می داد که اگر نقد منصفانه قانون گرایان نباشد چه بسا این انحراف موجب استحاله نظام گردد. من آن موقع ها خیلی متوجه منظور ایشان نمی شدم تا این که سال 88 فرارسید و خیلی ابهامات در گفتار حکیمانه ایشان برای من برطرف شد و حکمت گفتارشان برایم روشن و مبرهن گشت.
شما در ادامه این مصاحبه گفته اید: «از همان روز من خودم را از لحاظ فکری آماده رویارویی با خطراتی که در راه مبارزات همسرم پیش خواهد آمد، نمودم. بنابراین، هر وقت ایشان زندانی یا تبعید میشدند یا هنگامی که مجبور بودند پنهانی و مخفی فعالیت نمایند، تمامی مشکلات را با راحتی تحمل میکردم.» از این جهت هم بین ما شباهت زیادی وجود دارد. من با اعتقاد کامل به هدف و راه و آرمان های همسرجان خودم را برای همه مشکلات پس از بازداشت ایشان آماده کردم و زمانی که مهاجمان ظالم در شب ولادت مادرمان زهرا (س) او را از خانه کوچک خوشبختی مان ربودند به او و خودم قول دادم که مشکلات را تحمل کنم و خم به ابرو نیاورم و البته در جهت رفع ستم از او و خانواده ام دادخواهی کنم. شما در همین مصاحبه در پاسخ به این سوال که چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری داده اید، گفته اید که از طریق ایجاد جو آرامش در خانه تا ایشان بتوانند بی دغدغه به کارشان ادامه دهند و امید دادن به ایشان در زمان حبس و کتمان اخبار بد و مشکلات و ارائه گزارشات امید بخش به ایشان و حتی کمک کردن به راه و آرمانشان از طریق اقداماتی مانند پخش اعلامیهها، حمل پیامها، اختفای اسناد و نظیر آن و یا حتی حمایت معنوی، همدردی و رازداری و تحمل مشقات که البته هیچ گاه به دلیل این اقدامات بازداشت و محاکمه و حتی مؤاخذه نشده اید. در حالی که نظیر این اقدامات در حال حاضر برای همسران زندانیان سیاسی اتهامی بس بزرگ و اقدامی مجرمانه محسوب شده مکافات های سنگین به دنبال خواهد داشت. و حتی یاری همسران دربند معاونت در جرم تلقی شده مستوجب عذاب است و از این بالاتر وفاداری به همسر خود جرم بزرگی است که کفاره دارد. کفاره ای که من خود با کمال منت و افتخار آن را پرداخته ام با تحمل 54 روز انفرادی در بازداشت گاه غیرقانونی سپاه که به گفته همسرجان شما مصداق شکنجه است و هر روز آن معادل یک روز زندان عادی باید محاسبه شود!
سرکار خانم خجسته
ایام بر شما مبارک باد و احوالتان در این آغازین روزهای بهار خجسته باد!
داشتم فکر می کردم چرا باید این نامه را خطاب به شما بنویسم؟ ناگهان یادم آمد که شما خود رنج دوران برده اید از همان زمان خردسالی فرزندانتان که دوری پدر را تاب نمی آوردند و لابد بسیار بهانه بابا می گرفتند و اتفاقا آن ها هم باید این روزها جنس این رنج را خوب بشناسند و با رنجیدگان از غم هجران و ستم هم دردی کنند! یادم آمد که یک مادر خیلی خوب می تواند حال مادرهایی را که درد فراق عزیزانشان مانند بختک بر تن و جانشان افتاده درک کند. خاصه که خود با این قسم جور و ستم ها بیگانه نباشد. و یک زن خیلی خوب می تواند طعم جدایی از یار غم خوار را بشناسد و آن چه بر خود نمی پسندد بر دیگران نیز نپسندد!
ایام باید مبارک شود خواهرعزیز که توفیق دیدارتان را نداشته ام، بر همه کسانی که روز رستخیز را از بهار طبیعت بازآموزی می کنند. شاخ مرده درخت که جوانه می زند یعنی مرگ و حیات به دست خداست و آنان که حزن و نشاط و بند و رهایی و مرگ و حیات بندگان خدا را به دست خویش می دانند دچار کبر و نخوتی گشته اند که تنها خدا می تواند از آن بند شیطانی رهایی شان بخشد. من امروز هنگام تحویل سال در پشت درب آهنین اوین خوشبخت که یار بی مثال مرا چون گوهری ارجمند تنگ در آغوش گرفته، آن گاه که اشک های جاری فرزند به ستم جدا شده از پدر و شوی به ستم جدا شده از همسر را دیدم، ناخودآگاه به یاد شما افتادم و برخود لرزیدم از آه هایی که درست در هنگام استجابت دعا به آسمان می رود. در هنگام تحویل حال به احسن حال! و یاد سخن مادر شهیدی افتادم که این روزها و همه روزهای این سال های نحس ستم انگشت تحیر به دندان می گزد از آن چه می خواستیم و از آن چه شد و گاهی یاد شما می کند و هزار سؤال دارد که می گوید اگر می شد از حلقه های چندگانه امنیتی بیت شریف بگذرم بی فوت وقت می پرسیدم تا سایه شوم تردید از دلم برداشته شود! یکی از آن سؤال ها این است خواهرجان: چگونه آن چه بر خود نمی پسندید بر دیگران می پسندید آن هم در مسند رهبری جامعه ای که مردمانی نجیب و شریف در آن به سخت ترین وجه ممکن عمر و روزگار می گذرانند؟!
والعاقبة للمتقین
همسر سید مصطفی تاجزاده زندانی خاص بیت شریف
ساعاتی پس از پایان سال نود و یک و پس از بازگشت مغمومانه و متحیرانه از پشت دیوار اوین به خانه ای خالی از یار و دلدار
تورم در سالی که گذشت، رکوردزنی در روزهای پایانی سال
مروری بر آمار های بانک مرکزی در سالی که گذشت حکایت از رکورد شکنی نرخ تورم پس از 16 سال دارد.
گرانی ها در سال 1391 از همان روزهای نخست آغاز شد. موضوعی که معاون توسعه بازرگانی داخلی وزارت صنعت، معدن و تجارت آن را به صراحت در اردیبهشت 1391 اعلام کرد: « قطعا گرانی وجود دارد اما باید میان گرانی و گران فروشی مرز بندی کرد. » اگر چه ضیغمی در میانه های سال 1391 از وزارت صنعت، معدن و تجارت رفت اما اینکه باید میان «گرانی» و «گرانفروشی» مرز بندی کرد موضوعی بود که به دفعات از سوی مسئولان اقتصادی و فعالان صنفی مورد تاکید قرار گرفت. آنها در حالی بر این مساله تاکید داشتند که موضوع « گرانی » بیش از « گران فروش » مشهود بود به طوریکه در سال 1391 نرخ تورم میانگین اقتصاد ایران از 21.8 درصد برای فروردین شروع شد و به طور حدودی 10 درصد افزایش پیدا کرد.
بر همین اساس در روزهای پایانی سالی که گذشت نرخ تورم برای اسفند فراتر از 31 درصد برآورد شد. رسیدن نرخ تورم میانگین به سطحی بالاتر از 31 درصد از آبان سال 1375 به بعد سابقه نداشته است و بنابراین می توان گفت تورم در سال 1391 رکورد شکنی کرد.
نرخ تورم میانگین در اقتصاد ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی فقط از آبان 1373 تا آبان 1375 رقمی فراتر از 30 درصد را به ثبت رسانده بود و دیگر تا سال 1391 خودش را تکرار نکرده بود.
« تورم » در حالی در سال 1391 رکورد زنی کرد که محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، در روزهای ابتدایی اسفند به صراحت اعلام کرد نرخ تورم می توانست رقمی بیش از آنچه هست، باشد و این سیاست های بانک مرکزی بوده که نرخ تورم را در سطح 31 درصد کنترل کرده است. به گفته رئیس کل بانک مرکزی، اگر اقدامات کنترلی بانک مرکزی در مدیریت عوامل شتاب دهنده تورم انجام نمی شد، نرخ تورم می توانست 14 واحد درصد از نرخ کنونی بیشتر باشد. رییس کل بانک مرکزی در شرایطی اینگونه در رابطه کنترل نرخ تورم سخن گفت که روند افزایشی نرخ تورم تقریبا از مرداد سال 1389 آغاز شده بود. درست زمانیکه تب و تاب اجرایی شدن قانون هدفمندی یارانه ها در جامعه افتاده بود و حتی برخی کارشناسان خبر از تورم 50 درصدی پس از اجرایی شدن هدفمندی یارانه ها دادند. درمرداد 1389 نرخ تورم میانگین معادل 8.8 درصد گزارش شد و در پایان سال 1389 نرخ تورم به رقم 12.4 درصد رسید. گفتنی است نرخ تورم در اسفند 1390 نیز رقم 21.5 درصدی را ثبت کرد.
جدال بر سر اعلام نرخ تورم
از رقم های مربوط به نرخ تورم در سال 1391 که گذر کنیم نکته قابل توجه دیگر درباره تورم در سال گذشته این است که اعلام نرخ تورم به محل نزاع میان بانک مرکزی و مرکز آمار ایران تبدیل شد. جدال دیرین بانک مرکزی و مرکز آمار در خصوص مرجع رسمی و صاحب صلاحیت برای اعلام نرخ، از خبرهایی بود که در این سال چندین بار در رسانه ها مطرح شد. اوج یکی از این مجادلات به آنجایی مربوط شد که رئیس مرکز آمار کشور از اعلام انحصاری نرخ تورم در سال بعد از سوی این مرکز و پایان مرجعیت بانک مرکزی در اعلام نرخ تورم از سال 1392 خبر داده بود. امری که البته با مخالفت مسوولان بانک مرکزی مواجه شده بود. رییس کل بانک مرکزی در گفت و گویی که با خبرآنلاین در سال 1391 داشت در همین رابطه گفت: « مرکز آمار نرخ تورم را اعلام کند. ما هم اعلام می کنیم. وظیفه بانک مرکزی است. البته تفاوتی که در آمار ارائه شده مشاهده می شود به سال پایه بر می گردد.»
واکنش رسانه ها به قانون اعلام منبع خبر
ابلاغ الحاقیه جدید دولت به آییننامه قانون مطبوعات در کنار گرانی بیسابقه کاغذ مطبوعات و کشف شبکه رسانهای انگلستان در ایران مهمترین سرفصل رویدادهای رسانهای سال 90 در کشور بود.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: رسانهها اگرچه همه همیشه جزئی از متن رویدادهای هر سال کشور بودهاند و حضورشان گاه در به ثمر رسیدن آن رویداد تاثیرگذار بوده است اما مجموعه رویدادهای رخ داده در حوزه رسانهها در سال 91 به نوعی سعی داشت تا رسانهها را از متن به حاشیه بکشاند که البته در مواردی نیز موفق شد.
هدیه جنجالی
هدیه جنجالی رئیس جمهور به خبرنگاران در سال 90 که همزمان با روزخبرنگار اعلام و در روزهای پایانی سال 90 به شیوهای عجیب اهدا شد، در نخستین روزهای سال 91 منجر به ایراد انتقاد فراوانی از سوی اهالی مطبوعات به دولت شد و واکنش بسیاری از آنها را در مقابل شیوه توهین آمیز پرداخت این هدیه برانگیخت.
از جمله این واکنشها از سوی داوود نعمتی، عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشکده صدا و سیما مطرح شد که در گفتگو با خبرنگار مهر درباره نحوه پرداخت هدیه به خبرنگاران و عکسالعملی که آنها باید در قبال این نوع هدیه گرفتنها داشته باشند، گفت: در مجموع به عقیده من دریافت هدیه از سوی خبرنگاران را از هر مقامی درست نمیبینم. خبرنگاران نباید در قبال کاری که انجام میدهند هدیه دریافت کنند. این هدیهها تبعات دیگری نیز دارد که از جمله آنها میتوان به وامدار شدن خبرنگار در قبال حوزه مربوطه و همچنین مغضوب واقع شدن خبرنگار شود. از ظرف دیگر، هنگام دریافت هدیه ممکن است برخوردهایی صورت گیرد که در شأن خبرنگار نباشد و همین برخوردها نیز در روند فعالیت وی تزلزل ایجاد کند.
این در حالی بود که در همان ایام منصور سعدی معاون وقت سردبیر روزنامه ایران با تایید این رویه به خبرنگار مهر گفت: این هدیه را بالاترین مقام اجرایی برای همه به مناسبت یک روز خاص(روز خبرنگار) در نظر گرفته و با هدایایی که از سوی حوزهها پرداخت میشود کاملاً متفاوت است.
این اما تمامی ماجرای این هدیه نبود. جمع قابل توجهی از اهالی مطبوعات حتی پس از مراجعه به ساختمان کوثر با این موضوع مواجه شدند که نام آنها در لیست خبرنگاران کشور ثبت نشده بوده. پیگیریها حاکی از این بود که این اسامی از روی لیست پایگاه جامع سمان که از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد ایجاد شده بود تهیه شده است و بسیاری از اهالی رسانه در همان سال با انتقاد از سیستم پیچیده و ناکارآمد این پایگاه، از ارائه و تکمیل اطلاعات خود در آن امتناع کرده و در نهایت هم از طرف معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد شایسته احراز مقام خبرنگاری شمرده نشده بودند.
روزنامهنگارانی که دیگر به دانشگاه نمیروند
حذف رشته روزنامهنگاری از برخی دانشگاههای مرجع تدریس این رشته نیز یکی از بحرانهای قابل توجه در حوزه مطبوعات بود که در سال گذشته درباره آن حاشیههایی پدید آمد و در نهایت نیز بدون مشخص شدن مرجع تصمیم گیرنده در این زمینه، به شکلی عجیب فراموش و در نهایت این حذف در برخی دانشگاههای مرجع تدریس این رشته به مرحله اجرا در آمد.
ماجرا زمانی آغاز شد که دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان یکی از دانشگاههای مادر در زمینه تربیت دانشجو در رشته روزنامهنگاری از پذیرش دانشجو برای این رشته در سال 91 امتناع کرد و پذیرفته شدگان رشتههای روزنامهنگاری در آزمون سراسری را در بهت فرو برد.
در پی این اقدام، سخنگوی وقت کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی نیز فاش کرد که رئیس دانشگاه علامه طباطبایی در سال 90 هم به دنبال حذف رشته روزنامهنگاری در این دانشگاه بود که این تصمیم با مخالفت جدی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس روبهرو شد و ۱۳ رشتهای که توسط وی حذف شده بودند به دانشگاه علامه بازگشتند.
با این حال محمد جعفر محمد زاده در مقام تنها مقام مسئولی که سال گذشته بر ادامه این روند واکنش نشان داد در سخنانی در حاشیه سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران گفت: انکار رسانه یعنی انکار حرکت جهان. نمیتوان اهمیت رسانه و نیروی انسانی آن یعنی خبرنگاران را انکار کرد. البته این ضرورت که باید رشته روزنامهنگاری تقویت شود نه اینکه حذف شود، خودش را بر جامعه و فضای دانشگاهی و رسانهای کشور تحمیل خواهد کرد و بعید میدانم این اتفاق بیفتد.
این اظهار نظرهای در حالی رخ داد که گوش تصمیمگیرندگان برای این موضوع شنوای انتقادات نشد و در نهایت نیز این حذف به مرحله اجرا درآمد.
در همین حال سال گذشته در اقدامی قابل توجه مدیر گروه ارتباطات دانشکده صدا و سیما از راه اندازی پنج رشته دانشگاهی تازه در این مرکز آموزشی خبر داد و گفت: در حال حاضر 4 رشته تحصیلی توسط گروه ما تدریس میشود و به زودی رشته تبلیغات هم در مقطع فوق لیسانس ایجاد خواهد شد. وی همچنین از برنامهریزی گروه ارتباطات دانشکده صدا و سیما برای راه اندازی مدیریت رسانه، رسانه و فرهنگ (هر دو در مقطع دکتری)، رسانه و سلامت (در مقطع فوق لیسانس) و ژورنالیسم الکترونیک (در مقطع لیسانس) در آینده نزدیک خبر داد.
یارانه کم رمق، مطبوعات را لاغر کرد
ماجرای یارانه مطبوعات و کم و کیف آن در شانزدهمیمن سال اعطای آن در سال گذشته نیز با حاشیههایی روبرو شد.
یارانه مطبوعات در تمامی سالهای پرداخت خود، بدون هرگونه سیستم و نظام جامع برای تعیین مبلغ و تنها از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و گاه بر اساس تصمیم شخص وزیر تخصیص و اعطاء میشده است که معنایش این است که تخصیص این یارانه برای خود ساز و کاری درون سازمانی در این معاونت و دفتر وزیر ارشاد داشته و دارد.
رشد فزاینده مطبوعات در سالهای اخیر به ویژه در سال 1390 و مبلغ ناچیز این یارانه منجر شد که برخی از مطبوعات کشور عطای این یارانه را به لقاء آن ببخشند و به طور کلی حسابی بر روی دریافت آن باز نکنند. این در حالی بود که معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در خرداد ماه سال گذشته و در حاشیه افتتاح یک نمایشگاه کاریکاتور با موضوع بیداری اسلامی در سرای روزنامهنگاران ایران با اشاره به مبلغ این یارانه اظهار داشت: میزان افزایش پیشبینی شده برای یارانه مطبوعات در بودجه سال 91، 15 درصد است. ولی مهم اعتبار پیشبینی شده نیست، مهم نحوه تخصیص آن است. سال گذشته 90 درصد یارانه مطبوعات تخصیص یافت ولی امیدواریم امسال صددرصد آن تخصیص پیدا کند.
در همین حال و هوا سید فرید قاسمی محقق و روزنامهنگار صاحب نام کشور در خرداد ماه سال گذشته و در سخنرانی خود در سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران گفت: پس از 60 سال به معایب مطبوعات صرفا دولتی پی بردهایم و جبر زمانه ما را به سمت روزنامهنگاری غیردولتی سوق داده است؛ برای اینکه خود را متمدن نشان دهیم، 16 سال پیش از این مجوز نشریه به بخش خصوصی دادهایم، اما به دلیل اینکه زیرساختهای روزنامه خصوصی فراهم نبوده یارانه را علم کردهایم و خصوصینما را به جای خصوصی نشاندهایم.
قاسمی اضافه کرد: در این تاریخ 16 ساله یارانه مطبوعاتی، به جای آنکه یارانه را به سمت زیرساختها هدایت کنیم ثروت ملی را به جیب افرادی روانه کردیم که بیشترین شأن روزنامهنگاری را نه علم و هنر و فن و حتی صنعت بلکه بازرگانی دانستهاند.
وی گفت: اگر یک صدم پولی که از محل درآمدزایی مطبوعاتی به دست آمده، صرف رشد و توسعه این حرفه میشد، امروز روزنامه نگارانی را که امنیت شغلی نداشتند، نداشتیم. آنچه در این سالها به عنوان هدیه به بعضی از روزنامهنگاران داده میشد، اگر صرف زیرساختها، ایجاد باشگاه و صندوق قرض الحسنه و نظایر اینها شود برای اهل حرفه به مراتب بهتر خواهد بود.
با این حال سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اینباره در سال گذشته عنوان داشت که مساله اصلی پیش روی مطبوعات نه تنها یارانه که موضوع کیفیت آنهاست.
حسینی در سخنرانی خود در سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران گفت: با بیان اینکه در حال حاضر بیش از 4 هزار نشریه مجوز دارند گفت: دیگر رشد کمی مطبوعات دغدغه ما نیست و الان بحث، بحث کیفیت آنهاست. تنها در دولت دهم 1300 مجوز نشریه صادر شده است؛ از فصلنامه تخصصی بگیرید تا نشریات محلی. این در حالی است که بعضیها با صدور مجوز برای نشریات مخالف بودند و میگفتند باید به همین تعداد و همین افراد فعلی محدود و منحصر باشد.
خبرگزاری و روزنامه؛ کدامیک شبیه دیگری است؟
الحاقیه جدید دولت به قانون مطبوعات مبنی بر الزام خبرگزاریها به درج منبع خبر نیز یکی از چالشهای قابل توجه در حوزه رسانه در سال گذشته بود.
ماجرا از چایی آغاز شد که در تابستان سال گذشته خبر رسید هيئت وزيران بنا به پيشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مقررات مربوط به خبرگزاريیها را به فصل پنجم آیيننامه اجرايي قانون مطبوعات الحاق كرده است. بر اساس ماده 38 اين الحاقيه، خبرگزاریها موظفند مطالب خود را به طور مستمر و با درج شماره و زمان جداگانه منتشر كنند و درج منابع اخبار در خبرگزاری الزامی است.
این رویداد با واکنش فراوانی از سوی اهالی مطبوعات و حتی سیاسیون روبرو شد تا جایی که احمد توکلی یکی از سیاستمداران منتقد به این واقعه و رئیس وقت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی خواستار رعایت نکردن این مصوبه نادرست از سوی رسانهها شد و گفت: وجود چنين مصوبهای از سوی دولت نشانه بیاطلاعی وزير ارشاد به وظايف خود است زيرا در ماده 4 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات به صراحت میخوانيم كه اين كاری كه هم اكنون وزارت ارشاد رسانهها را مجبور به آن كرده در قانون مذكور از سوی وزارت ارشاد ممنوع شده است.
وي ادامه داد: ماده 4 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات میگويد اجبار تهيه كنندگان و اشاعهدهندگان اطلاعات به افشای منابع اطلاعات خود، ممنوع است مگر به حكم مقام صالح قضائی و البته اين امر نافی مسئوليت تهيهكنندگان و اشاعه دهندگان اطلاعات نيست.
رئيس مركز پژوهش هاي مجلس ادامه داد: نكته جالب اين است كه وزارت ارشاد خود تهيهكننده آييننامه اين قانون بوده است. هم اكنون وزارت ارشاد در حالی كه اجراي اين قانون را به دست دارد پيشنهادي كه 100 درصد خلاف آن است به دولت میدهد و در دولت هم به تصويب میرسد.
همچنین در یکی از معدود نشستهای علمی که برای نقد این آئیننامه در سرای روزنامهنگاران ایران برگزار شد، سهیلا خلجی کارشناس رسانه نیز در سخنانی اظهار داشت: ما از یک سو شاهد استمرار در فقدان دیدگاه جامعنگر، آیندهنگر و اقدامات پراکنده در زمینه تدوین، تصویب و ابلاغ آئیننامههای مربوط به نحوه فعالیت خبرگزاریها و نشریات الکترونیک هستیم و از سوی دیگر اگر دولت یا هر مرجع قانونگذاری دیگری دهها نوع از این آئیننامهها را تصویب کند، تا زمانی که ما بحث اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی رسانهها را نادیده بگیریم، این قوانین به خودی خود ابتر است.
این آئین نامه اما با وجود ماندن در متن قانون سرانجامی بیش از بیتفاوتی اهالی رسانه به آن پیدا نکرد.
دیدار تابستانی پاستور
ماجرای روز خبرنگار نیز در سال 91 برای خود حواشی قابل توجهی داشت. خبرنگاران و اهالی رسانه امسال و به مناسبت روز خبرنگار با حضور در محل ساختمان سابق مجلس شورای اسلامی به دیدار رئیس جمهور رفتند.
رئیس جمهور در سخنان خود در این مراسم به موضوعات مختلفی اشاره کرد که یکی از قابل توجهترین آنها پاسخ به انتقاد یکی از خبرنگاران درباره بازدشات وبلاگنویسان بود که رئیس جمهور در این زمینه گفت: حق با شماست. باید دید آیا با بسته شدن وبلاگها ماجرا درست می شود؟ آیا فکر می کنید اگر مردم این چیزها را نبینند خدا هم نمیبیند. اگر خدا بخواهد هر کسی حتی کسانی که در راس امور هستند نیز سقوط خواهند کرد. البته اگر جایی تهمتی زده می شود باید رسیدگی کرد.
رئیس جمهور با بیان اینکه برخی خودشان هم شاکی هستند و هم قاضی، گفت: ما خوشبین هستیم و برخی توضیحات را میپذیریم ولی برخی اعمال را وقتی کنار هم می گذاریم با هم جور در نمیآید.
نکته جالب توجه در برگزاری این مراسم این بود که برای نخستین بار در مراسم روز خبرنگار اقشار جدیدی در مراسم حضور یافته بودند و از این گذشته نماینده نیز برای سخنرانی معرفی کرده بودند. مجری برنامه سخنران را از بخش فضای مجازی معرفی کرد که مدتی طولانی به انتقاد شدید از قوه قضاییه به خاطر بازداشت برخی وبلاگ نویسان جریان حامی دولت و فیلترینگ وبلاگهای آنان پرداخته شد. در پایان مراسم گعدههای متعدد چند نفره این افراد نشان میداد که تعدادشان در مراسم روز خبرنگار کم هم نبوده است.
یکی از این افراد در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر که نام رسانهاش را پرسید گفت: ما حامیان آقای احمدی نژاد هستیم هرجا هم که ایشان سخنرانی داشته باشد حضور داریم.
نماینده این افراد بعد از سخنرانی نزد احمدی نژاد رفت و دست داد.
گرانی کاغذ؛ آتش به جان مطبوعات کشید
گرانی کاغذ و ناتوانی مطبوعات لاغر و کم بنیه کشور از تامین مبلغ آن فصل مشترک تمامی رویدادهای اهالی رسانه در سال گذشته بود.
زمزمههای گرانی کاغذ در کشور از اوایل تابستان شنیده شد و در این مدت به طور تقریبی قیمت کاغذ به صورت لحظه به لحظه سیر صعودی پیش گرفت. در همین راستان شنیده شد که کاغذ از جرگه کالاهای اساسی مشمول دریافت ارز دولتی خارج شده است که این خروج و داخل شدن در طول سال چندین مرتبه به طول انجامید.
در این میان بسیاری از روزنامههای سراسری کشور نیز تصمیم به کاهش تعداد صفحات خود گرفتند تا بتوانند به نوعی با این موضوع روبرو شوند. روزنامههای رسالت، جوان، جمهوری اسلامی، مغرب و….ناچار به کاهش صفحات خود شدند و برخی نیز نوع انتشار خود را از قالب هفته نامه به ماهنامه تغییر دادند، برخی نیز مانند نشریه پنجره برای مدتی ناچار از لغو انتشار خود شدند و برخی نیز مانند ماهنامه خیمه انتشار خود را به شکلی ناخواسته تغییر داده و با تاخیر سر از کیوسکهای مطبوعات درآوردند و البته برخی که کمی قویتر و پر مایهتر بودند به تغییر نوع کاغذ مورد استفاده خود بسنده کردند.
این رویه معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را دست به کار تهیه و توزیع کاغذ یارائهای کرد.
اولین سری از این دست کاغذها را این معاونت در مهرماه سال جاری و تنها به روزنامههای کثیرالانتشار ارائه داد و این توزیع تا سه نوبت در سال گذشته ادامه یافت هرچند که در واپسین روزهای سال گذشته معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی عنوان داشت که دومین مرحله از سومین دور توزیع این کاغذها با تاخیر مواجه شده است.
با این وجود بسیاری از مطبوعات سراسری در سال گذشته ناچار از افزایش قیمت و کاهش صفحات شده و برخی نیز با وجود مخاطب فراوان، انتشار خود را متوقف و یا به تاخیر انداختند تا شاید مسکنهای تشویقی اهالی کوچه هشتم خیابان قائم مقام بتواند گرهی از کلاف سردرگم کار آنها بگشاید اما به نظر نمیرسد که در آینده نزدیک افق روشنی را بتوان برای آن متصور بود.
کشف شبکه رسانهای انگلیسی در ایران
بازداشت جمعی از خبرنگاران و فعالان رسانه کشور به جرم همکاری با شبکههای خبری رسانهای بیگانه نیز یکی از اتفاقت قابل توجه عرصه رسانه در سال گذشته بود.
یازدهم بهمن ماه سال گذشته وزارت اطلاعات در اطلاعیهای عنوان داشت: تعدادی از روزنامه نگاران و خبرنگاران دستگیرشده در این ماه بخشی از شبکه ارتباطی شبکه خبری بی.بی.سی متعلق به دولت انگلستان هستند و این روند تا تحقیق از آخرین فرد وابسته به این شبکه استمرار خواهد یافت.
این اطلاعیه افزود: این شبکه که توسط سازمان عملیات روانی دولت انگلیس (موسوم به بی بی سی ) با بهره برداری از تجارب مقطع فتنه 88 احداث و با همکاری چند دولت غربی اداره می شد، به دلیل چند لایه بودن، گستردگی ، بهره برداری از ابزار و روشهای خاص ارتباطی در ارسال اخبار و دریافت خطوط کاری از عوامل بیگانه، ماهها تحت نظر و تعقیب سربازان گمنام امام زمان (عج) قرار داشت تا سرانجام با تکمیل چرخه شناسایی عوامل داخلی، عوامل مستقر در خارج از کشور، گردآوری اطلاعات و فراهم نمودن مستندات قضایی لازم، مورد اقدام قانونی قرار گرفت.
بر اساس متن این اطلاعیه همچنین عنوان شد به دلیل تعدد عناصر مرتبط با این شبکه ( در داخل و خارج از کشور ) و با توجه به تفاوت های موجود در نوع و سطح تماس عناصر مورد نظر با شبکه موصوف و اطلاعات ارائه شده و احتمالا عدم آگاهی تعدادی از مرتبطین نسبت به منشاء خارجی شبکه، ضمن استمرار تحقیقات در روزهای آینده، ممکن است تعدادی دیگر از مرتبطین شبکه احضار یا بازداشت و عده ای از بازداشت شدگان قبلی، مرخص شوند.
وزارت اطلاعات در ادامه و در سویمن اطلاعیه خود در این زمینه برخی از رسانههایی که تاکنون ارتباط یا وابستگی آنها به هسته موصوف محرض شده است را به شرح زیر معرفی کرد:
– سایتهای جرس، کلمه، ملی مذهبی، نوروز، ندای سبز آزادی، روز آنلاین، گذار، خودنویس و سهامنیوز.
– شبکههای رادیوی R.F.I (فرانسه)، دویچه وله(آلمان)، رادیو فردا (آمریکا)
– شبکههای تلویزیونی B.B.C (انگلیس)، V.O.A(آمریکا)، من و تو (انگلیس).
با ای وجود و بر اساس اخبار منتشر شده بخش قابل توجهی از بازداشت شدگان این پرونده پس از اقدامات مقتضی در اسفند ماه گذشته از بازداشت خارج شده و برخی نیز به منظور انجام تحقیقات بیشتر کماکان در بازداشت به سر میبرند.
درخواست وزارت اطلاعات رژیم برای خبرچینی
پایگاه اطلاع رسانی وزارت اطلاعات: هشدارهای زیر بر اساس وظیفه ذاتی و قانونی وزارت اطلاعات برای حفظ و گسترش امنیت عمومی و حمایت از شهروندان ایران اسلامی در برابر خطرات و آسیب پذ یریهای امنیتی طراحی شده و در آن ، مهمترین آگاهی های امنیتی و اطلاعاتی مورد نیاز شهروندان کشور اعم از کارمندان دولت و شهروندان عادی کشور تقدیم محضر هموطنان عزیز خواهد شد .
بر این اساس ، مطالعه و آشنایی با این پیامهای امنیتی ، شهروندان عزیز این مرزو بوم را در برابر توطئه های دشمنان ایران زمین ، آگاه و توانمند خواهد ساخت :
۱) هوشیاری و حساسیت مردم نسبت به وقایع امنیتی، شکست توطئه های دشمنان این مرزو بوم کهن را در پی دارد.
۲) امنیت ملی کشور در گرو مشارکت تک تک مردم ایران اسلامی در تأمین امنیت عمومی است.
۳) هوشیاری و حساسیت در برخورد با افراد ناشناس و خودداری از ارائه اطلاعات محل خدمت ، شغل و یا محل سکونت به افراد مشکوک، از اصول اولیه تامین امنیت عمومی است. ارائه اطلاعات به افراد ناشناس تنها بایستی بر اساس احراز هویت مجاز فرد ناشناس و ارائه مدرک شناسایی معتبر باشد .
۴) امنیت پایدار و همه جانبه کشور، ضامن پیشرفته ، توسعه و فردایی بهتر برای ما و فرزندان ماست. پس در ایجاد امنیت پایدار مشارکت فعال داشته باشیم .
۵) هر نوع سوء استفاده از موقعیت شغلی، سوء استفاده از شغل دولتی محسوب شده و بر خلاف قانون است . مردم می توانند این تخلفات را به ستاد خبری وزارت اطلاعات گزارش نمایند .
۶) آیا می دانید در اروپا ، اتباع کشورهای اروپایی در خیابانها و حتی از پشت پنجره ها، هر گونه فعالیت مشکوک و یا تردد غیر عادی را به پلیس اطلاع می دهند و این فرهنگ امنیتی ، از ویژگیهای جامعه اروپائی محسوب می شود .
۷) در تمام کشورهای توسعه یافته ، همکاری با پلیس و دستگاه امنیتی ، یک فرهنگ عمومی است که برخاسته از احساس نیاز عمومی به امنیتی پایدار می باشد.
۸) برای جامعه، نعمتی بالاتر و ارزشمندتر از «امنیت» وجود ندارد.
۹) نگهداری مواد انفجاری ، سلاح و تجهیزات نظامی سرد و گرم، علاوه بر مخاطرات جانی و مالی برای عزیزان شما، برخلاف قوانین کشور است.
۱۰) اقدامات مامورین امنیتی با مجوز رسمی قانونی و قضایی انجام می گیرد، پس مراقب افراد کلاهبردار و سوء استفاده کنندگان از عناوین امنیتی و اطلاعاتی باشیم.
۱۱) اگر مراجعه مشکوکی با نام مامورین اطلاعاتی به شما صورت گرفت، ضمن درخواست مدارک هویتی و مجوز قانونی، در صورت مشاهده هر گونه تخلف، مراتب را فورا به شماره تلفن ۱۱۳ ستاد خبری وزارت اطلاعات اطلاع دهید.
۱۲) هر نوع مراجعه اتباع بیگانه برای کسب اطلاعات شغلی یا عمومی را بلافاصله به تلفن ۱۱۳ اطلاع دهید. بیگانگان نسبت به اطلاعات میهن عزیز ما نامحرم هستند.
۱۳) اگر در محیط زندگی و شغلی خود اسناد طبقه بندی شده و محرمانه دولتی را یافتید ، مراتب را به تلفن ۱۱۳ گزارش دهید و یا اسناد را به صندوق پستی ۱۱۳ بیندازید.
۱۴) به تلفنهای مشکوک که سوالات غیر عادی می نمایند و اخبار ویژه ای را از شما می پرسند، اعتماد نکرده و موضوع را به تلفن ۱۱۳ گزارش نمایید. دشمنان با استفاده از تماسهای تلفنی به دنبال کسب اخبار مورد نیاز خود از کشور ما هستند.
۱۵) آیا با قانون نگهداری و افشای اسناد محرمانه دولتی آشنا هستید؟
۱۶) دشمنان در سفرهای شما به خارج از کشور به دنبال برقراری ارتباط و دوستی با شما هستند . مراقب درخواست ها و دام های دشمن در این سفرها باشیم.
۱۷) در صورت مراجعه دشمن به شما و درخواست همکاری و ارئه خبر، در اولین فرصت مراتب را به ستاد خبری وزارت اطلاعات اطلاع دهید . این اقدام بیانگر میهن پرستی، سلامت و وفاداری شماست و وظیفه ما قدردانی از این میهن پرستی و صیانت از شماست.
۱۸) کارمندان دوایر دولتی در تور فعالیتهای جاسوسی دشمنان هستند، پس از افشای هر گونه اطلاعات و دسترسی خود به اسناد و اخبار محرمانه ، حتی در نزد دوستان و اقوام نزدیک هم خودداری کنیم.
۱۹) در مراجعه به سفارتخانه های بیگانه برای دریافت روادید و سایر امور مسافرتی، اطلاعات شغلی محرمانه را ارائه ندهید. در صورت اصرار بیگانگان ، مراتب را به ستاد خبری و زارت اطلاعات اطلاع دهید.
۲۰) پخش و تبلیغ شایعه های رادیو و تلویزیونهای بیگانگان ، همراهی با دشمنان میهن عزیزمان است، پس شایعه های دشمنان را بی اعتنا با شیم.
۲۱) شایعه سازی بیگانگان فقط برای ایجاد اختلاف بین مسئولین و از بین بردن وحدت ملی ماست، شایعه ها را توطئه دشمنان این مرزو بوم بدانیم و آنها را به دیگران منتقل نکنیم .
۲۲ ) شایعات ، امنیت روانی و فکری جامعه را به مخاطره انداخته و آسایش روحی مردم را مختل می کنند . شایعات را باور نکنیم و آنها را هم تبلیغ نکنیم تا جامعه ای بانشاط و امیدوار به فردایی بهتر داشته باشیم
۲۳ ) اتباع ایرانی در سفرهای خارجی مورد حمایت نمایندگیهای سیاسی جمهوری اسلامی در هر کشور خارجی هستند . اگر خواسته یا ناخواسته مرتکب هر گونه اشتباهی شدید بدون نگرانی و مطمئن به حمایت دولت جمهوری اسلامی ، اسیر شانتاژها و فشارهای مأمورین خارجی برای اجابت خواسته های غیر قانونی آنها نشوید . بلافاصله درخواست تماس با مأمورین سفارت جمهوری اسلامی را نمائید تا با حضور آنها مأمورین بیگانه ، بر اساس قانون با شما برخورد کنند و مورد حمایت کشور خود قرار گیرید.اگر موفق به تماس با سفارت نشدید، در هنگام ورود به کشور ، به ستاد خبری وزارت اطلاعات مراجعه و یا با تلفن ۱۱۳ تماس بگیرید و ماجرا را شرح دهید . سر آغاز ورود به عرصه خیانت به میهن ، تسلیم در برابر فشارها و شانتاژ مأمورین کشورهای بیگانه است . میهن پرستی و تسلیم نشدن در برابر این فشارها و مطلع ساختن مأمورین سیاسی کشور از برخورد غیر قانونی بیگانگان ، تقدیر و تشویق خدمتگزاران مردم در دولت را به دنبال دارد .