بایگانی روزانه: فوریه 3, 2014
انتشار تصویر شریک بابک زنجانی کنار محمود کریمی، مداح هفت تیرکش + عکس
یکی از هواداران محمود کریمی، ضمن انتشار یک تصویر، در فیسبوکش نوشت:
این که میگن حسن رعیت کیه ؟ یا همون حسن میرکاظمی رفیق جینگ بابک زنجانیه و …
من ایشون رو تا حدودی می شناسم و اتفاقا بی رو دربایستی از نزدیکانشان پرسیدم که آره عکسی که حاج حسن و بابک زنجانی داره چیه… که گفتند بله این یک سفری بوده که همراه هم بوده اند…
..اما حقیقت این است که حاج حسن میرکاظمی میان دار هیئت مسجد #الهادی که بنده از صفا و صمیمیت ایشان با خبر هستم در ایام فتنه بدجور کاسه کوزه دوستان فتنه گر و ستاد #قیطریه رو بهم پیچید و این بغض از آنجا نشات می گیرد…
اولین زن مقام خارجی بی حجاب در فرودگاه ایران (تصویر)
پس از پایان سفر خانم بنینو وزیر خارجه ایتالیا به تهران یکی از رسانه های اصولگرا طی خبری مدعی شد، که پیرامون موضوع حجاب وزیر امورخارجه ایتالیا فعل و انفعالاتی رخ داده و چون وی بر اساس پروتکل های متعارف ایران در این زمینه ها، حاضر به سر کردن روسری نشده است، وزیر خارجه کشورمان برخورد تندی انجام داده و خانم بنینو سرانجام بعد از یک تماس تلفنی با ایتالیا و پس از کشیدن چند سیگار، با عصبانیت و اکراه روسری به سر کرده و از پلکان هواپیما پایین آمده.. تصویر زیر اخیرا منتشر شده و خلاف این موضوع را نشان می دهد.
عکس؛ صف مستضعفین در سرما برای سبد کالا
رسانه های حکومتی: توزیع سبد کلایی در کشور از امروز آغاز شد. مردم برای دریافت سبد کالایی خود مقابل مکانهای تعیین شده صف کشیده اند. تصاویر منتشر شده نشان میدهد که این صف ها در شهرستان ها طولانیتر است. همچنین در برخی شهرستان ها اختلال هایی در واگذاریی سبد کالایی به وجود آمده است.
توافق ژنو؛ دانستنی كه ديگر حق مردم نيست
جوان آنلاین: سالهاي نه چندان دور موسم دوم خرداد براي آنان كه به اقتضاي سنشان آن دوره را درك نموده يا تاريخ آن را ورق زدهاند، يادآور فضاي سياسي پرالتهابي بود كه با شعار «توسعه سياسي» موجي از اقدامات بيسابقه در حوزه سياست و رسانه در كشور را رقم زد كه البته هم عبرتآموز و هم گاه غمبار بود. در ذيل همين پروژه موسوم به توسعه سياسي بر گسترش بيحد و حصر اطلاعرساني و برداشتن محدوديتها چنان تأكيد شد كه برخي فراموش كردند كه در ليبرالترين كشورها نيز حوزههايي چون منافع ملي و امنيت ملي جزو خطوط قرمز آزادي بيان و انتشار اطلاعات است.
در سايه چماقي كه با شعار «دانستن حق مردم است» برداشته شد، عدهاي تلاش كردند تا به زعم خود به آنچه تاريكخانه اشباحش ميخواندند، نور بتابانند(!) و اين آش تا آن حد شور شد كه براي نمونه نامه طبقهبندي شده وزارت اطلاعات از تيتر يك صفحه اول روزنامه سلام سردرآورد! گستاخي مدعيان اصلاحطلبي تا آن حد بود كه با فشار از پايين و اردوكشي خياباني، وزارتخانه مذكور را وادار به پس گرفتن شكايت از روزنامهاي كردند كه خلاف معيار رايج در همه كشورهاي دنيا دست به انتشار نامه زده بود!
البته ماجرا به همينجا ختم نشد، در بسياري از موضوعات و پروندههاي ملي و حساس اين آتش توپخانه روزنامههاي زنجيرهاي بود كه اقدام به انتشار اطلاعات طبقهبندي شده مينمود و خوراك رسانهاي و سياسي براي فشار غرب به جمهوري اسلامي ايران را فراهم ميآورد. در كنار آن نميتوان از نقش اصلاحطلبان تندرو مجلس ششم نيز غفلت نمود. در تيرماه 1382، يك عضو سازمان منحله مجاهدين انقلاب در نطق خود در مجلس، نظام را متهم به قتل يك خبرنگار ايراني نمود و در شرايطي كه دولت كانادا مدعي خون اين فرد شده بود، اين نماينده نظام را تهديد نمود، در صورتي كه جريان رسيدگي به اين پرونده به انحراف كشيده شود، دست به افشاگري خواهد زد!
نماينده افراطي ديگري در آذر 82 و در نطقش نظام را به «19 سال دروغگويي» (!) متهم كرد. كار به جايي رسيد كه رئيس وقت مجلس كه از همفكران سياسي وي بود نطق وي را با مواضع راديو رژيم صهيونيستي مقايسه نمود.
كارنامه اين جريان در سوءاستفاده از آزادي بيان و عبور از خطوط قرمز در اطلاع رساني تا آن حد است كه مجال ذكر آن در اين نوشتار نيست. كساني كه در فتنه 88 اسناد متقني از ارتباطات آنان با سفارتخانهها و نهادهاي وابسته به سرويسهاي اطلاعاتي غربي به دست آمد، اساساً از محارم نظام و كشور نيستند كه لازم باشد در مورد دسترسي آنان به اطلاعات و انتشار آن سخني گفت. اما امروز روز ديگري است و همانها كه تا ديروز از حق مردم براي دانستن همه چيز سخن ميراندند، صراحتاً از محرمانه ماندن موضوعات حساسي همچون مذاكرات هستهاي و… حمايت ميكنند. گويي اينان فراموش كردهاند كه تا ديروز خود چه ميگفتند و چه ميكردند؟
شوربختانهتر آن است كه درست زماني اين مدعيان اصلاحطلبي از محرمانه ماندن مذاكرات حمايت ميكنند كه طرف غربي، دول متحد خود را از ريز توافقات مطلع ميسازد و از سوي ديگر افكار عمومي خود را نيز با انتشار تفاسير خود از توافقات توجيه مينمايد، اما از اين سو ملت ايران – همانها كه يك دهه پيش دانستن همه چيز حقشان بود- ديگر حق دانستن ندارند!
گويي ديگر دانستن حق مردم نيست. در زمانهاي كه برخي تقسيم هنرمندان را به ارزشي و غير ارزشي بيهوده ميدانند، گويي برخي حقايقي كه انتشار مييابد را واجد ارزش انتشار يا عدم آن ميدانند! شايد تفسير اينان از «مردم» چيزي غير از مردم ايران است كه اگر چنين باشد بايد بدانند چنين چيزي از ديد مردم ايران پنهان نخواهد ماند!